۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

نگاهی به هفته ی اول افق

یک هفته از دیدن افق گذشت. استقبال از برنامه واقعا برایم حیرت آور بود. تائیدی بر نیاز به ارائه ی یک برنامه ی تحلیلی جدی با شکلی تازه. برای مشکلات و نقصان های فنی و اشتباه در حرکات دوربین خیلی نگران نیستم زیرا به مرور زمان به حداقل می رسد آنچه که باقی می ماند محتوای قوی و تحلیل های تازه در فرمی پر تحرک است. افق در حالی متولد شد که گروهی از بینندگان از کوتاه شدن زمان بعضی برنامه ها و تغییر ساعات دلخور بودند. این دلخوری به افق نیز منعکس شد. هیچ کس از داشتن زمان بیشتر برای برنامه اش بدش نمی آید اما، آنچه که اکنون مهم است تطبیق خود با ظرف موجود است. خاطر هم هست که بسیاری از همکاران من برای ارائه ی محتوای قوی در یک برنامه روزانه ی یک ساعته با چالش جدی روبرو بودند. آنچه که افق در پی آن است نگاه دقیق و موجز و پرهیز از اطاله ی کلام. نگاهی به رسانه های معتبر بین المللی نشان می دهد که بلندپایه ترین شخصیت های سیاسی جهان در پاسخ به دشوارترین پرسش ها بیش از یک تا دو دقیقه حرف نمی زنند. کارشناسان سیاسی برجسته حتی برای این کار دوره می بینند تا در کوتاه ترین زمان ممکن نقطه نظر خود را به درستی منتقل کنند. امروزه همه می دانند که تلویزیون محل سخنرانی نیست خصوصا در شرایطی که مخاطب گزینه های بسیاری در دست دارد و در صورتی که حوصله نکند کانال را عوض می کند. خوشبختانه توافق من با مهمانان برنامه درباره ی موجز گویی نتیجه ی نسبتا مثبتی داشت. روز اول و دوم برای اینکه بخش فنی هنوز به سرعت و شکل برنامه خو نکرده بود سعی کردم از فی البداهه عمل کردن پرهیز کنم و بر طبق متنی که از پیش برای کارگردان تعیین کرده بودم جلو برویم اما، در دو روز بعد این امکان را بیشتر تجربه کردم و سوال های تکمیلی از کارشناسان پرسیده شد.


دوشنبه بحث میان دکتر میلانی و دکتر نفیسی بر سر اینکه آیا سیاست خارجی دولت اوباما زیر فشار جمهوریخواهان تغییر خواهد کرد و آیا واشنگتن به سیاست دوره ی بوش در برابر ایران باز می گردد بحث جالبی در گرفت؛ بویژه آنجا که دکتر میلانی از برنامه ی شاه برای غنی سازی اورانیوم در ایران و مجاب کردن غرب و آمریکا به این امر اشاره کرد که در کتاب شاه خود او آمده است. میلانی تاکید داشت سیاست خارجی را دولت اوباما تعیین می کند و نفیسی می گفت روشن نیست جمهوریخواهان تندرویی که وارد کنگره شده اند دقیقا چه رویکردی را در برابر ایران در پیش خواهند گرفت ولی احتمال دارد همانطور که هدلی به افق گفت به سوی تحریم نفت ایران گام بردارند.
مصاحبه ی با استیون هدلی هم بسیار فرصت جالبی بود. پس از پایان مصاحبه و خاموش شدن دوربین دقایقی را به بحث خصوصی درباره ی گزارش جنجالی سال ۲۰۰۷ اطلاعات ملی آمریکا درباره ی ایران پرداختیم و هدلی نکاتی را از مذاکرات پشت پرده در کاخ سفید گفت که برایم بسیار تازگی داشت.
نظر مسعود کردپور از داخل ایران درباره ی توجه بیشتر جمهوریخواهان به دموکراسی در منطقه قابل توجه بود.

سه شنبه گفتگوی جالبی میان دکتر بنی صدر و حسین علیزاده بود بر سر اینکه اصولگرایان کیستند و چرا با هم اختلاف دارند. آن دو تعریف نسبتا متفاوتی از اصولگرایی ارائه می دادند و درباره ی جایگاه رهبر جمهوری اسلامی در این میان نگاه قابل توجه ای داشتند. اینکه مبارزه با فساد ادعایی احمدی نژاد گریبان دولت خودش را گرفته است و تاکید دکتر بنی صدر بر اقتصادی که ۴۰ درصدش رانتی است از نقاط عطف گفتگو بود. علیزاده نیز اشاره ی جالبی داشت که این دعواهای اصولگرایان با خاطر آسوده نسبت به جراحی اصلاح طلبان از بدنه ی ساختار سیاسی صورت می گیرد و تاکید داشت که صحبت های حاکی از ائتلاف اصولگرایان با اصلاح طلبان بیشتر یک شعار است چون آن گروه درون مجلس را اصلاح طلب به معنای واقعی کلمه نمی داند.
یک دانشجو از ایران به افق گفت آیت الله خامنه ای با ایجاد این اختلافات قابل کنترل قصد سرگرم کردن نهادهای زیر نظرش را دارد.
بهترین پاسخ به پرسش برنامه ی دوشنبه را امین نوشت و گفت هیچ سیاستی در برابر ایران تغییر نمی کند مگر زمانش برسد.

چهارشنبه شاید یکی از داغ ترین بحث های هفته ی اول بود. دکتر رامین جهانبگلو و رامین بزرگیان برای اولین بار بود که در برابر دوربین صدای آمریکا ظاهر می شدند. اینکه آیا می توان بی خشونت به دموکراسی در ایران دست یافت از آن پرسش هایی بود که پیش از آغاز برنامه باعث ترافیک در صفحه ی فیس بوک افق شد. بحث موقعی جذابیت بیشتری یافت که بزرگیان از ضرورت از میان بردن ترس میان دولت و مردم و بالعکس و احساس دگربودگی سخن گفت و راه توفیق رویکرد خشونت پرهیز را در همبستگی اجتماعی عنوان کرد. جهانبگلو تاکید داشت اتهاماتی که علیه این رویکرد و خاستگاه آن در خارج از ایران مطرح می شود بی معنی است زیرا ما ایرانیان در فرهنگ خود دارای سرمایه ی اخلاقی و مفاهیمی چون تساهل و تسامح هستیم و در عرفان و اندرزنامه ها فرهنگ خشونت پرهیز داریم که می توانیم در راه فعالیت مدنی از آن بهره بگیریم و نیازی به جین شارپ نداریم. نقطه ی عطف بحث زمانی بود که پرسش امکان وجود یک حکومت خشونت پرهیز مطرح شد. بزرگیان تاکید داشت قانون خشونت را از بین نمی برد بلکه آن را از مردم می گیرد و در دولت جمع می کند و جهانبگلو گفت عشق به قدرت قدرت عشق را نابود می کند اما باید قوانینی داشته باشیم که عادلانه باشد و مثلا قتل و اعدام را از میان ببرد. رابطه ی برخورد دولت با علوم انسانی و درک جامعه ی روشنفکری و دانشجویی از رویکرد خشونت پرهیز نکته ی جالبی بود که بزرگیان به آن اشاره داشت و گفت علوم انسانی مکانیزم سلطه و خشونت را فاش می سازد. جهانبگلو در بخشی از برنامه گفت تجربه ی سی سال گذشته یا شاید صد سال گذشته نشان داده است تمام راههای خشونت آمیز باعث شده ما نتوانیم عدالت اجتماعی را پیاده کنیم. جهانبگلو درباره ی انتخاب آگاهانه ی رویکرد خشونت پرهیز توسط جنبش اعتراضی در ایران گفت شکست ایدئولوژی های راست و چپ و مشی مسلحانه در چند دهه ی گذشته دلیل توجه مردم و بسیاری از شخصیت های سیاسی به رویکرد خشونت پرهیز است.
کوروش زعیم از جبهه ی ملی در ایران هم نگاهی عمیق به کنش و واکنش میان مردم و نیروی سرکوب و سیر باطل چرخه ی خشونت در ایران داشت.
بهترین پاسخ به برنامه ی سه شنبه را دادار داد و گفت ریشه ی اختلافات درونی اصولگرایان در جایگاه اقتصادی متفاوت آنهاست.

پنج شنبه دکتر سهراب رزاقی برای اولین بار جلوی دوربین صدای آمریکا ظاهر می شد و با خانم مهرانگیز کار بحث ریشه ای را درباره ی شیوه ی برخورد حکومت با نهادهای جامعه ی مدنی مورد مداقه قرار دادند. رزاقی گفت شاید در طول پنج شش سال گذشته شمار سازمان های غیردولتی و غیرانتفاعی هشتاد درصد کاهش یافته باشد و به گفته ی او آنچه که امروز وجود دارد جامعه ی مدنی کاغذی است. رزاقی نسبت به لایحه ای در مجلس که توسط دولت ارائه شده و تیرخلاص به پیکره ی جامعه ی مدنی خواهد بود هشدار داد.
مهرانگیز کار تحلیل عمیقی از شیوه ی برخورد با کانون وکلا و تضعیف آن ارائه داد و از تلاش ها برای ائتلاف های سیاسی گروه وکلا با گروههای سیاسی انتقاد کرد.
محمد حسین آقاسی، وکیل و حقوقدان از ایران، تاکید داشت ایجاد تشکل های مدنی بر محور حقوق بشر آنها را به هدفی برای برخورد سیاسی بدل می کند و آنها را از کار خود در دفاع از مدافعان حقوق بشر و دموکراسی باز می دارد. اما به باور رزاقی همین قابلیت حقوق بشر برای محور قرار گرفتن است که باعث شده حکومت چنین برخورد شدیدی با هر گونه انباشت قدرت اجتماعی در هر کجا در دستور کار قرار داده است و حقوق بشر به پدیده ای سیاسی بدل شده است.
بهترین پاسخ پرسش روز چهارشنبه را فرید و شهاب الدین دادند. فرید اشاره داشت که انقلاب ۵۷ نسبتا بدون خونریزی انجام گرفت اما نتیجه اش ولایت مطلقه فقیه شد. شهاب الدین هم نوشت اگر یک قرن هم مبارزات خشونت پرهیز طول بکشد بهتر است تا با خشونت یک سیستم دیگر را سر کار آورد.

با افق از طریق فیس بوک و ای میل در تماس باشید.
ofogh@voanews.com
http://www.facebook.com/pages/Ofogh/113943965346156

هیچ نظری موجود نیست: