۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

نگاهی به هفته ی سوم افق

سه هفته ای است که با هم به افق نگاه می کنیم. افق نگاه ما به دور دست ها است یا چشم ها بیشتر از نوک بینی را «نتوان دید»؟ شاید مهمترین اتفاق هفته این بود که تکرار افق را به ساعت ۱۱ شب تهران منتقل کردیم. مطمئنم در آن تاریک ساعت شب افق بهتر قابل رویت است و بیننده های بسیاری خواهد داشت. برنامه کم کم دارد جا می افتد و من که اصلا روزمرگی و تکرار را دوست ندارم هر لحظه با خودم در جنگ ام که مبادا کوتاه بیایی و بگویی خوب همین است و باید ساخت. نه. هر روز با کارگردان و گروه فنی آمریکایی در بحث و مشورت ام که چگونه این نما کادر بندی شود بهتر است و دوربین کجا باشد مناسب تر. با دوربین روی شانه هم هنوز کشاکش داریم که کمی با من هماهنگ تر باشد. اما، واقعیت این است که تهیه کننده ی برنامه دوست خوب من خسرو در اتاق فرمان لحظه به لحظه ی برنامه را با کارگردان، کارگردان فنی، اپراتور گرافیک، و متخصص صدا، ـ همه آمریکایی ـ باید هماهنگ کند. مساله زبان است. از آنجایی که کارگردان فارسی نمی داند هر نکته ای که تهیه کننده گوش زد می کند تا کارگردان آن فرمان را دریافت کند و به بقیه ی اتاق فرمان منتقل کند همه چیز با تاخیری چند ثانیه ای انجام می شود. البته در این چند هفته تقریبا همه دارند با سرعت برنامه خود را هماهنگ می کنند. عادت این بوده که در برنامه های گفتگوی تلویزیونی زنده دوربین ها ثابت و بدون کمترین تحرک باشد و بعضی دوربین چی ها چرت بزنند.


اما، هفته ی سوم هفته ای متنوع از لحاظ موضوع و مهمان ها بود.

دوشنبه را با مصاحبه با سفیر آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی آغاز کردیم. نکته ی مهمی که آقای گلن دیویس در مصاحبه مطرح کرد این بود که غنی سازی اورانیوم در ایران برای آمریکا به منزله ی تولید بمب اتم از سوی ایران نیست. دیویس تلویحا اشاره کرد اگر ایران اعتمادسازی کرده و همکاری کاملی با آژانس داشته باشد آمریکا با غنی سازی اورانیوم در ایران مشکلی ندارد. او تاکید کرد ایران باید با بازرسی آژانس از تمام تاسیسات اش موافقت کند و اجازه دهد به مسولان برنامه های هسته ای ایران دسترسی داشته باشد تا پاسخ پرسش های بی پاسخ مانده ی جامعه ی جهانی روشن شود. سفیر آمریکا در آژانس گفت ما کماکان به دیپلماسی و روند گام به گام گفتگو پایبندیم اما، اگر ایران تمایلی نشان ندهد بسوی تشدید فشار و تحریم گام برداشته خواهد شد.
آقایان میلانی و نفیسی بحث عمیقی درباره ی دلایل شکست مذاکرات استانبول داشتند. دکتر میلانی مذاکرات استانبول را حرکتی پوچ و بی معنی از سوی هر دو طرف توصیف کرد و گفت بهای این تراژدی را مردم ایران می پردازند. به باور میلانی در شرایطی که مدتی است دولت احمدی نژاد حتی جرات انتشار آمارهای رسمی کشور را ندارد فشارهای بیشتر اقتصادی در راه است. میلانی تصریح می کند که افزایش بهای نفت به نزدیک ۱۰۰ دلار برای هر بشکه باعث شده رژیم فشار کمتری را احساس کند و اگر قیمت نفت به همان بهای ۳ ماه پیش بود شرایط به مراتب دشوارتر بود چون رژیم هر فشاری را مستقیما به گرده ی مردم منتقل می کند.
دکتر نفیسی تلاش ایران در مذاکرات را با رویکرد کره ی شمالی مقایسه کرد که می کوشد دنیا را به بازی بگیرد و باج گیری کند و برگردد به مردم کشورش بگوید که چقدر قدرتمند است. نفیسی سپس تاکید می کند هرج و مرج سیاسی در درون نکته ی دیگری است که به درازا کشیده شدن مذاکرات دامن می زند و اسناد فاش شده از ویکی لیکس موید این بود که احمدی نژاد خواهان مبادله ی اورانیوم بود اما آیت الله خامنه ای مانع آن شد. نفیسی یادآور می شود ایران کوشید میان آمریکا و اروپا اختلاف بیاندازد که چند سالی هم موفق شد. میلانی معتقد است مقامات جمهوری اسلامی ایران ممکن است در این بازی های تاکتیکی نتیجه ای گرفته باشند اما، از نظر استراتژیک که تامین منافع ملی است به طرز وحشتناکی باخته اند. میلانی گفت هرج و مرجی که دکتر نفیسی به آن اشاره می کند تا حدود زیادی تصنعی است بویژه در مورد مساله ی اتمی. نفیسی در پاسخ گفت اما، مذاکرات ژنو و تغییر موضع ایران چیزی جز آبرو ریزی برای ایران در برنداشت. بعد بحث جالبی در این باره در گرفت که اگر مساله ی اتمی پرونده ای ملی است و رهبر جمهوری اسلامی تصمیم گیرنده ی نهایی است پس این اختلافات برای چیست؟ دکتر میلانی معتقد بود اتفاقا ملی بودن پرونده ی هسته ای تائیدی است بر اینکه افراد متعددی باید درباره ی آن نظر بدهند و نه یک فرد تصمیم گیرنده باشد. نفیسی اشاره کرد طبع مستبد آقای خامنه ای و ساختار قانون اساسی به ایشان اجازه داده قدرت را روز به روز به سوی خودش متمرکز کند و الان حتی تصمیم گیری های مجمع تشخیص مصلحت نظام را وتو می کند. نفیسی گفت تاریخ نشان داده این گونه رژیم ها عاقبت خوشی ندارند.
دکتر هرمیداس باوند، کارشناس روابط بین الملل، به افق گفت تا زمانی که دو طرف مواضع خودشان را تعدیل نکنند نتیجه ای حاصل نخواهد شد.

سه شنبه، یکی از داغ ترین بحث های چند هفته میان دکتر حسن منصور و دکتر بورقان نظامی بر سر طرح تحول نظام بانکی در ایران در گرفت.
دکتر منصور گفت آزادسازی نرخ بهره بانکی و مرتبط کردن آن با نرخ تورم یک اقدام حیاتی برای نظام مالی ایران است و یادآور شد که پیش از انقلاب و دولتی شدن بانک ها و تصویب قانون بانکداری بدون ربا یک بانک ایران رتبه ی پنجم جهانی را داشت. به باور او امروزه بانک ها به موسسات بروکراتیک بدل شده اند که به دستورات دولت عمل کرده و وام های تکلیفی دولت را تامین می کنند از این رو بانک ها ۵۰ میلیارد دلار طلب معوقه دارند که قابل وصول نیستند. منصور افزود نرخ بهره دستوری است و زیر حد تورم و بانک ها به پس انداز کننده بهره اندکی را می پردازند که انگیزه ی پس انداز را از بین برده است.
دکتر نظامی گفت من با آقای منصور در این باره اختلاف نظر دارم که مشکل ایجاد ارتباط میان نرخ سود بانکی و نرخ تورم یا خصوصی و دولتی بودن بانک ها است. به گفته ی او نظام بانکی ایران دو کار را انجام می دهد: یکی تامین اعتبار برای بازار مصرف کنندگان و کار دیگر تخصیص منابع بین صنایع و بخش های اقتصاد است. نظامی گفت انزوای اقتصادی شرایطی ایجاد کرده که ایران قابلیت کنترل نرخ تبادل ارزی را ندارد و دولت مجبور شده آن را پایین نگه دارد از این رو بخش های تولیدی توانایی رقابت ندارند. او گفت ما با دو بخش تولیدی و واسطه ای روبرو هستیم که بخش واسطه ای چون نوع فعالیت اش کوتاه مدت است و بازده بالاتری دارد همواره گوی رقابت را در برابر بخش تولید خواهد ربود در نتیجه هر چقدر هم سعی کنیم منابع را درست تخصیص بدهیم اگر بر اساس سودآوری تخصیص پیدا کند باید بیشتر به فعالیت های واسطه ای منتقل شود تا تولیدی. نظامی افزود هر چقدر دولت سعی کند به وسیله ی کنترل نرخ بهره و تخصیص دستوری و تکلیفی منابع به بخش های تولیدی تخصیص یابد لاجرم این پول ها راه خودشان را به پروژه های مبادله ای و کوتاه مدت تر پیدا می کنند.
دکتر منصور در پاسخ به اختلاف نظر مطرح شده از سوی آقای نظامی اشاره کرد به بسته ی پیشنهادی صندوق بین المللی پول به ایران برای اصلاحات اقتصادی و گفت مشکل این است که آقای احمدی نژاد این پیشنهادات را پس و پیش و نا به جا عمل می کند. ابتدا باید خصوصی سازی صورت می گرفت بعد هدفمندی یارانه ها اجرا می شد که عملا درست انجام نگرفته و به تصحیح نرخ ارزی هم توجهی نمی شود. او با اشاره به این که حتی در برنامه پنجم توسعه و در چشم انداز بیست ساله از تصحیح نرخ ارزی سخنی به میان نیامده است یادآور شد ارز در برابر ریال بطور تصنعی و ارزان عرضه می شود و این رو عملا تولید داخلی می خوابد و بازار برای صادرات گشوده می شود. منصور گفت دولت ایران بزرگترین یارانه را بر روی نرخ ارز می پردازد. اگر سالانه ۶۰ تا ۸۰ میلیارد دلار واردات داریم بر روی نرخ ارز برای واردکنندگان از یک سو و مصرف کنندگان جنس های خارجی و تولیدکنندگان برای صادرات به ایران عملا یارانه می پردازیم.
نظامی با اشاره به طرح مجلس برای بازپس گیری طلب های معوقه و اصطلاحا حل مشکل وام های سوخته گفت اینکه چوب حراج بزنیم به موسساتی که به بانک ها بدهکار هستند کار درستی نیست و تجربه نشان داده کشورهای دیگر به مرور مشکلات این موسسات و وام ها را حل می کنند. درباره ی دعوای میان دولت و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام دکتر نظامی گفت مجمع تشخیص مصلحت نظام بازوی کارشناسی رهبر است و این بحث آقای احمدی نژاد درباره ی لحاظ کردن نظر رهبر فقط سیاسی است. به باور او در بحث استقلال بانک مرکزی همواره مساله استقلال سیاست های پولی از سیاست های مالی است در غیر اینصورت انضباط پولی نخواهیم داشت. او معتقد است دولت در کوتاه مدت می تواند با مراجعه به بانک مرکزی به عنوان زیر مجموعه ی یک وزارتخانه مشکلاتش را حل کند و چون نمونه ی هدفمندی یارانه ها از بانک مرکزی تنخواهی بگیرد و پایه ی پولی را افزایش دهد اما، مشکل تورم روز به روز بیشتر خواهد شد.
دکتر منصور خاطر نشان کرد بانک مرکزی مسول حفظ قدرت خرید پول ملی است یعنی دولت باید برنامه هایش را انجام بدهد و بانک مرکزی هم بتواند بر مبنای دو، سه، یا چهار درصد تورم پیش بینی شده قدرت پول ملی را محفوظ نگه دارد. او گفت در این صورت است که دولت یک معیار و محکی برای سنجش موفقیت برنامه هایش در برابر دارد. به باور منصور اگر بانک تحت کنترل دولت باشد می تواند طبق ضرورت های خودش معیارها را پس و پیش بکند و نرخ بهره را به صورت تصنعی تغییر بدهد تا دچار کمبود ناشی از اجرای برنامه های نابهنگام و نادرست نشود. منصور گفت در ضرورت استقلال بانک مرکزی جای چک و چونه نیست و یادآوری کرد در شرایط فعلی رئیس بانک مرکزی که منصوب رئیس جمهور است عملا کارمند دولت است و استقلال بانک زیر سوال می رود.
دکتر منصور همچنین گفت در ۶ ساله ی دولت احمدی نژاد نقدینگی بیش از چهار برابر افزایش پیدا کرده است و نتیجه اش تورم لجام گسیخته است و از سویی مشکل بیش از ۱۹ هزار صندوق قرض الحسنه مطرح است که بنظر می رسد مخالفان استقلال بانک مرکزی نگرانند این صندوق های زیر نظارت بانک مرکزی بروند.
درباره ی استفاده از امکانات صندوق های قرض الحسنه و در واکنش به گفته های بیژن بیدآباد، کارشناس اقتصادی در ایران، دکتر نظامی گفت سپرده های قرض الحسنه در سال ۱۳۸۸ در مجموع ۱۸ هزار میلیارد تومان بوده که در مقایسه با معوقات بانکی یعنی ۵۰ هزار میلیارد تومان یا کل سپرده های بانکی که ۲۱۳ هزار میلیارد تومان است مبلغ قابل توجهی نیست که بتواند به بخش تولید متصل شود. نظامی همچنین در واکنش به ایده ی بانک مشارکت در سود و زیان گفت بانک کارش مشارکت در سود و زیان موسسات نیست. بانک کارش تامین اعتبار است با قراردادهای روشن. هر چه قراردادها پیچیده تر شود و مشارکت بانک ها در سود و زیان بیشتر شود بانک به سهام دار این موسسات بدل می شود و این ضرر شدیدی بر اقتصاد ایران در این ۳۰ سال زده و تکرار همان دارو بیماری اقتصاد ایران را حل نخواهد کرد.
دکتر منصور در پایان بحث گفت نظام جمهوری اسلامی با مجموعه ای از قوانین فقهی وارد نظام بانکداری مدرن شد در حالی که از ماهیت آن کاملا بی اطلاع بود و بویژه با بانک مرکزی به عنوان یک پدیده ی فوق مدرن کاملا ناآشنا بود و از موقعی که دست روی سیستم بانکی گذاشته مورد لغزش های جدی قرار گرفته است.
جاناتان پاریس، نویسنده ی گزارش چشم انداز ایران، به افق گفت اقتصاد و مشکلات اقتصادی فاکتوری تعیین کننده در روند تصمیم گیری های استراتژیک رهبر جمهوری اسلامی ایران نیست.

بحث جنجالی هفته روز چهارشنبه شکل گرفت. مئیر جاودانفر و ماهان عابدین درباره ی نقش ایران و حزب الله در آینده ی لبنان بحث دیدنی را شکل دادند. در ابتدای برنامه جاودانفر گفت معیار تشخیص عملکرد معتدل یا متمایل به حزب الله از سوی نجیب میقاتی، نخست وزیر منتخب، حمایت یا عدم حمایت او از ادامه ی کار دادگاه رسیدگی به پرونده ی رفیق حریری است.
ماهان عابدین گفت میقاتی کاندید اصلی حزب الله نیست و ضمن اشاره به شکاف های موجود در میان سنی های لبنان گفت هدف اصلی حزب الله مقاومت در برابر اسرائیل است. عابدین سپس گفت این ساده انگاری است که تصور کنیم میقاتی مهره ی سوریه، حزب الله، یا ایران است. عابدین اعتبار دادگاه حریری را زیر سوال برد و گفت به مرور روشن شد که شاهدانی به دادگاه دروغ گفتند.
جاودانفر در تائید عملکرد دادگاه گفت دادگاه متشکل از ۶۱ کشور است و سازمان ملل بر آن نظارت می کند. او گفت آنها بهترین متخصصان را جمع کردند تا تمام مکالمات تلفن های همراه نزدیک حریری در هنگام ترور او را شنود کنند و رد پای افراد مرتبط با حزب الله را پیدا کردند. جاودانفر افزود شیخ حسن نصر الله عقیده اش این است که این دادگاه باید متوقف شود چون حس کرده که افرادی از حزب الله مظنون هستند. وقتی عابدین گفت سیاست های آمریکا در افزایش محبوبیت حزب الله تاثیر مهمی داشته است جاودانفر یادآوری کرد که حزب الله ۲۴۰ سرباز آمریکایی را در سال ۱۹۸۳ در بیروت به قتل رساند، رئیس سی آی ای در بیروت را گروگان گرفت، و بعد از اینکه اسرائیل طبق قطعنامه ی ۴۲۵ از اراضی لبنان خارج شد دست به حملاتی شدید به اسرائیل زد. جاودانفر نتیجه گرفت همه این ها روابط حزب الله و آمریکا را تیره کرد و اینطور نیست که حزب الله تمام محبوبیتش را مدیون سیاست های آمریکا است. جاودانفر گفت حزب الله پس از اخراج مسول امنیت فرودگاه که وابسته ی حزب الله بود و به نقش داشتن در ترور شخصیت های سیاسی لبنان مظنون بود با سوء استفاده از نیروی نظامی اش در بیروت ۹۰ نفر از هموطنان لبنانی اش را کشت و همان قدرت نمایی تبدیل شد به قدرت سیاسی بیشتر و توافق دوحه و قدرت وتو در دولت. جاودانفر گفت حزب الله سالانه میلیون ها دلار از ایران می گیرد و در میان شیعیان پخش می کند و طبیعی است از محبوبیت در میان مردم برخوردار باشد. عابدین گفت من فکر نمی کنم حزب الله در پی افزایش نفوذش در حد در دست گرفتن دولت باشد و نمی خواهد نقش برجسته ای پیدا کند. به اعتقاد او حزب الله برای آمریکا یک تهدید مستقیم نیست و دشمنی ای در سیاست های اش در این باره ندارد. عابدین گفت حزب الله پس از شکست اسرائیل در جنگ سی و یک روزه محبوبیتش افزایش یافت.
جاودانفر با اشاره به سقوط دولت حریری توسط وزرای حزب الله و گرفتن حق وتو در مذاکرات دوحه گفت همه چیز حاکی از برجسته تر شدن نقش حزب الله است. درباره ی جنگ سی و یک روزه ی اسرائیل با حزب الله جاودانفر خاطر نشان کرد که حزب الله و لبنان ۱۵ میلیارد دلار از جنگ خسارت دیدند اما اسرائیل تنها ۱ میلیارد دلار خسارت دید و حسن نصرالله بعدتر از دست زدن به جنگ ابراز پشیمانی کرد.
مسعود کردپور، روزنامه نگار مستقل، از کردستان، به افق گفت حزب الله به عنوان حزب اکثریت اینکی با آزمونی متفاوت از شرایطش در حزب اپوزیسیون روبروست و باید دید چگونه از این فرصت برای استقرار امنیت استفاده می کند.

پنج شنبه فاطمه حقیقت جو و ایرج ادیب زاده به یک بحث داغ روز پرداختند و مسائل حول و حوش تاسیس وزارت جدید ورزش و جوانان را مورد بررسی قرار دادند.
حقیقت جو گفت تنها دلیل عمده ی مجلس برای ایجاد چنین وزارتخانه ای که در تناقض با طرح کوچک کردن دولت و کاهش وزارتخانه ها از ۲۱ به ۱۷ قرار دارد نظارت بیشتر مجلس بر ورزش است؛ چرا که در شرایط فعلی مجلس نمی تواند معاونین رئیس جمهور و روسای فدراسیون ها را برای پرسش و تذکر و استیضاح فرا بخواند.
ادیب زاده گفت ایجاد یک وزارتخانه برای ورزش یکی از ضروری ترین مسائل است و وضعیت فدراسیون فوتبال که باعث شده فوتبال ایران در تمام رده ها در یک سال گذشته شکست بخورد شاهد این مدعاست. ادیب زاده در عین حال گفت اما، ورزش فقط مختص جوانان نیست و این تلفیق شرایط بغرنجی ایجاد کرده است. ادیب زاده گفت در آمریکا دولت هیچ بودجه ای برای ورزش ندارد و اصلا وزارتخانه ای برای آن وجود ندارد از همین رو ورزش سیاسی نشده است. او افزود در فرانسه حدود صد سال است که وزارت ورزش وجود دارد و اتفاقا سال گذشته در فرانسه وزارت ورزش و جوانان را از هم جدا کردند چرا که فهمیدند چقدر مساله ی ورزش اهمیتی گسترده تر پیدا کرده است. ادیب زاده با اشاره به وزیر ورزش فرانسه گفت او خانمی است که دوازده بار قهرمان کاراته ی جهان و فرانسه شده و تحصیلات مدیریت نیز دارد؛ از این رو ادغامی درست از یک ورزشکار و یک فرد با اشراف به مسولیت های مدیریتی است.
حقیقت جو با برشمردن سابقه ی تلفیق سازمان ها و وزارتخانه ها در ایران چون وزارتخانه های کشاورزی و جهاد سازندگی و وزارت رفاه و وزارت صنایع گفت برغم پاره ای مشکلات این تلفیق ها و کوچک کردن دولت مجموعا موفق بوده است. حقیقت جو یادآوری کرد مشکل در اینجاست که دولت به مساله ی جوانان ایدئولوژیک نگاه می کند. از این روست که در برنامه ریزی برای اوقات فراغت جوانان مشکل دارد و از سوی دیگر دولت در فدراسیون ها زیاد دخالت می کند و فدراسیون ها را به ستوه آورده است.
در واکنش به صحبت های ناصر دانشجو از ایران حقیقت جو تصریح کرد که درست است که دولت احمدی نژاد در برابر مجلس پاسخگو نبوده و این مجلس هم زیر فشار دولت به وزیرانی رای اعتماد داده اما، داشتن فرآیند تائید صلاحیت وزیر و استیضاح بهتر از شرایط قبلی است. ادیب زاده در پایان گفت طرح ایجاد چنین وزارتخانه ای پیش از انقلاب هم مطرح بود ولی مشکل یکپارچه کردن ورزش بود مشکلی که امروز نیز وجود دارد و هر فدراسیونی ساز خودش را می زند.

هیچ نظری موجود نیست: